ابزار منو ثابت

احوالم تلخه

دل تنها و غریبم، من و این حال عجیبم

حال بارون زده از چشمای ابری

دل دل، دل دل تنگم، من و این حال قشنگم

حال ابری شده از درد و بی صبری

انگار دل منه که داره میشکنه

صبور و بی صدا هر لحظه با منه

گویا از اینهمه حس که تو عالمه

سهم من و دلم احوال تلخمه

وقتی هیشکی نیست که حتی از نگاش آروم بشی

دل تنهات رام نمیشه

این تویی که رامشی

وای از این حال که دلت رو پای اعدام میکشی

بال پرواز دلت با پتک عقلت میشکنه

دل بی دل، بی صدا تو مقتلش جون میکنه

روزی چندبار قتل حسم کار هر روز منه

این یه حس تازه نیست این حال هر روز منه

دل تنها و غریبم، من و این حال عجیبم

حال بارون زده از چشمای ابری

دل دل، دل دل تنگم، من و این حال قشنگم

حال ابری شده از درد و بی صبری

انگار دل منه که داره میشکنه

صبور و بی صدا هر لحظه با منه

گویا از اینهمه حس که تو عالمه

سهم من و دلم احوال تلخمه

 

محمد رضا علیمردانی 

[ پنج شنبه 18 دی 1393برچسب:,

] [ 20:25 ] [ دلشوره ]

[ ]

من که فرزند اين سرزمينم

در پي توشه اي خوشه چينم

شادم از پيشه ي خوشه چيني

رمز شادي بخوان از جبينم

قلب ما، بود مملو از شادي بي پايان

سعي ما، بود بهر آبادي اين سامان

خوشه چين، کجا اشک محنت به دامن ريزد

خوشه چين، کجا دست حسرت زند بر دامان

اي خوشا، پس از لحظه اي چند، آرميدن، همره دلبران خوشه چيدن

از شعف، گهي همچو بلبل، نغمه خواندن، گه از اين سو به آنسو پريدن

قلب ما، بود مملو از شادي بي پايان

سعي ما، بود بهر آبادي اين سامان

خوشه چين، کجا اشک محنت به دامن ريزد

خوشه چين، کجا دست حسرت زند بر دامان

برپا بود جشن انگور، اي افسونگر نغمه پرداز

در کشور سبزه و گل، با شور و شعف نغمه کن ساز

قلب ما بود مملو از شادی بی پایان

سعی ما بود بهر آبادی این سامان

خوشه چین کجا اشک محنت به دامن ریزد

خوشه چین کجا دست حسرت زند بر دامان

خوشه چین کجا دست حسرت زند بر دامان

 

غلامحسین بنان 

 

[ سه شنبه 9 دی 1393برچسب:,

] [ 15:22 ] [ دلشوره ]

[ ]

بوي موهات زير بارون ، بوي گندم زار نمناک

بوي سبزه زار خيس ، بوي خيس تن خاک

جاده هاي مهربوني ، رگاي آبي دستات

غم بارون غروب ، ته چشمات تو صدات

قلب تو شهر گل ياس ، دست تو بازار خوبي

اشک تو بارون روي ، مرمر ديوار خوبي

اي گل آلوده گل من ، اي تن آلوده ي دل پاک

دل تو قبله ي اين دل ، تن تو ارزوني خاک

بوي موهات زير بارون ، بوي گندم زار نمناک

بوي سبزه زار خيس ، بوي خيس تن خاک

ياد بارون و تن تو ، ياد بارون و تن خاک

بوي گل تو شوره زار ، بوي خيس تن خاک

هميشه صداي بارون ، صداي پاي تو بوده

همدم تنهايي هام ، قصه هاي تو بوده

وقتي که بارون مي باره ، تو رو ياد من مياره

ياد گلبرگاي خيست ، روي خاک شوره زاره

اي گل آلوده گل من ، اي تن آلوده ي دل پاک

دل تو قبله ي اين دل ، تن تو ارزوني خاک

 

ستار 

 

[ دو شنبه 8 دی 1393برچسب:,

] [ 14:29 ] [ دلشوره ]

[ ]