ابزار منو ثابت

ماه و ماهی

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی

اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی

اندوه بزرگیست زمانی که نباشی

آه از نفس پاک تو و صبح نشابور

از چشم تو و چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی

پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار

فیروزه و الماس به آفاق بپاشی

هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم

اندوه بزرگی ست چه باشی چه نباشی

ای باد سبکسار، ای باد سبکسار،

مرا بگذر و بگذار، مرا بگذر و بگذار

هشدار که آرامش ما را نخراشی

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی

اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی

اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی

آه از نفس پاک تو و صبح نشابور

از چشم تو و چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی

پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار

فیروزه و الماس به آفاق بپاشی

هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم

اندوه بزرگی ست چه باشی چه نباشی

 

حجت اشرف زاده

 

[ سه شنبه 30 تير 1394برچسب:,

] [ 1:52 ] [ دلشوره ]

[ ]

به صدای من گوش نکن موسیقی زرد داره

به قلب من دست نزن بیماری سرد داره

به روح من نزدیک نشو که سالهاست طرد شده

به مغز من دست نزن سرایت درد شده

و از همون دور به من حس ماورایی بده

از موجودی که جون داره به من یک تداعی بده

و مثل نقاشی به من خو کن از مجرای نگاه

که من حرکت نمی تونم از چارچوب قاب سیاه

تو باش ولی موازی باش، همراه ولی لمسم نکن

میل به ترکیب یا واکنش یا هر چی میترسم نکن

پی ام نگرد که گم میشم با من نخواب که کم میشم

ترکم نکن که میمیرم، بسامد های بم میشم

به سایه ی من دست نزن که طیفی از هوس داره

طبیعت بی تاب من انقطاع نفس داره

به عطر من دست نزن که تو سینه ات قفس داره

که استنشاق بوی تو اتصال عبث داره

به صدای من گوش نکن موسیقی زرد داره

به قلب من دست نزن بیماری سرد داره

پی ام نگرد که گم میشم با من نخواب که کم میشم

ترکم نکن که میمیرم، بسامد های بم میشم

به سایه ی من دست نزن که طیفی از هوس داره

طبیعت بی تاب من انقطاع نفس داره

پی ام نگرد که گم میشم با من نخواب که کم میشم

ترکم نکن که میمیرم، بسامد های بم میشم

به سایه ی من دست نزن که طیفی از هوس داره

طبیعت بی تاب من انقطاع نفس داره

به صدای من گوش نکن

 

هادی پاکزاد -  بل

 

[ سه شنبه 23 تير 1394برچسب:,

] [ 18:59 ] [ دلشوره ]

[ ]

الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بی کس
ددو دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
که میبینم که این دشت مشوش
چراگاهی ندارد خرم و خوش
که خواهد شد بگویید ای رفیقان
رفیق بیکسان یار غریبان
مگر خضر مبارک پی در آید
به یمن همتش کاری گشاید
چو آن سرو روان شد کاروانی
ز شاخ سرو می کن سایبانی
لب سرچشمه ایی و طرف جویی
نم اشکی و با خود گفتگویی
به یاد رفتگان و دوست داران
موافق گرد با ابر بهاران
چو نالان آیدت آب روان پیش
مدد بخشش ز آب دیده خویش
نکرد آن همدم دیرین مدارا
مسلمانان مسلمانان خدارا
مگر خضر مبارک پی تواند
که این تنها به آن تنها رسان

 

فرامرز اصلانی

 

[ پنج شنبه 18 تير 1394برچسب:,

] [ 18:22 ] [ دلشوره ]

[ ]

اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشت و رفت از کنارم

از درد دوریش من بی قرارم

خیال میکردم پیشم میمونه

ترانه عشق واسم میخونه

خیال میکردم یه همزبونه

نمی دونستم نامهربونه

با اینکه رفته اما هنوزم

از درد عشقش دارم میسوزم

فکرو خیالش همش باهامه

هر جا که میرم جلو چشامه

دلم میخاد تا دووم بیارم

 رو درد دوریش مرحم بزارم

اما نمیشه راهی ندارم

نمیتونم من طاقت بیارم

 

امین حبیبی

 

[ چهار شنبه 17 تير 1394برچسب:,

] [ 21:35 ] [ دلشوره ]

[ ]

Oh my sweet torment

No point in fighting, you start again

I'm just a worthless being

Without him I'm a bit troubled

I wander around alone on the subway

A last dance

To forget my great misery

I want to get away, everything to start again,

Oh my sweet torment

I stir the sky, the day, the night

I dance with the wind, the rain

A bit of love, a drop of honey

And I dance, dance, dance, dance, dance,dance

And in the noise, I run and I'm afraid

Is this my turn?

Here comes the pain

In all of Paris, I abandon myself

And away I fly, fly, fly, fly

Nothing but hope

On this road in your absence

Try as I might, without you my life is nothing but a meaningless shiny decor

I stir the sky, the day, the night

I dance with the wind, the rain

A bit of love, a drop of honey

And I dance, dance, dance, dance, dance, dance

And in the noise, I run and I'm afraid

Is this my turn?

Here comes the pain

In all of Paris, I abandon myself

And away I fly, fly, fly, fly

In this sweet torment

Whose offences I've paid in full

Listen to how great my heart is

I'm a child of the world

I stir the sky, the day, the night

I dance with the wind, the rain

A bit of love, a drop of honey

And I dance, dance, dance, dance, dance, dance

And in the noise, I run and I'm afraid

Is this my turn?

Here comes the pain

In all of Paris, I abandon myself

And away I fly, fly, fly, fly

 

 آه ای رنج شیرین من

چرا جنجالی آغاز می کنی ؟

من موجودی بدون اهمیت هستم

بدون او من کمی نگران هستم

 در مترو به تنهایی پرسه می زنم

یک رقص آخر

برای فراموش کردن درد بزرگ من

می خواهم دور شوم ، که همه چیز را از نو شروع کنم

آه ای رنج شیرین من

آسمان را، روز را، شب را به هم می زنم

با باد، با باران می رقصم

کمی عشق ، قطره ای عسل

و می رقصم ، رقص، رقص، رقص، رقص، رقص

و در هیاهو ، می دوم و می ترسم

آیا نوبت من است ؟

درد می آید ...

در همه جای پاریس ، خود را ویران می کنم

و پرواز می کنم ، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز

امیدوارم که ...

در این راه در نبود تو

تا می توانم تلاش می کنم، بدون تو زندگی من دکور درخشانی نیست

خالی از معنی است

آسمان را، روز را، شب را به هم می زنم

با باد، با باران می رقصم

کمی عشق ، قطره ای عسل

و می رقصم ، رقص، رقص، رقص، رقص، رقص

و در هیاهو ، می دوم و می ترسم

 آیا نوبت من است ؟

درد می آید ...

در همه جای پاریس ، خود را ویران می کنم

و پرواز می کنم ، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز

در این رنج شیرین

 تاوان همه گناهانم را پس داده ام

گوش کن چگونه قلب من بزرگ است

من کودکی از جهانم

آسمان را، روز را، شب را به هم می زنم

با باد، با باران می رقصم

کمی عشق ، قطره ای عسل

و می رقصم ، رقص، رقص، رقص، رقص، رقص

و در هیاهو ، می دوم و می ترسم

آیا نوبت من است ؟

درد می آید ...

در همه جای پاریس ، خود را ویران می کنم

و پرواز می کنم ، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز

 

Indila

[ سه شنبه 16 تير 1394برچسب:,

] [ 18:30 ] [ دلشوره ]

[ ]

زندگی یک چمدان است که می آوریش

بارو بندیل سبک می کنی و می بَریش

خودکشی مرگ قشنگیست که بدان دل بستم

دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم

گاه و بی گاه پر از پنجره های خطرم

به سرم می زند این مرتبه حتماً بپرم

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟

با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

بی تو .....  پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟

با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

بی تو ..... پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند

قبل رفتن دو سه خط فحش بده داد بکش

هی تکانم بده نفرین کن و فریاد بکش

قبل رفتن بگذار از ته دل آه شوم

توری از ریشه بکش بر رگ کوتاه شوم

مثل سیگار خطرناکترین دودم باش

شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش

هر پسر بچه که راهش به خیابان تو خورد

یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مرد

من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم

و از آن روز که در بند توام آزادم

چای داغی که دلم بود به دستت دادم

آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم

می پرم دلهره کافیست خدایا تو ببخش

خودکشی دست خودم نیست خدایا تو ببخش

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟

با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟

بی تو ..... پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند...

 

امیر عظیمی

[ سه شنبه 9 تير 1394برچسب:عاشقانه,

] [ 20:13 ] [ دلشوره ]

[ ]