ابزار منو ثابت

روزگار

دیروز روزگار ، بودم کسی

اون روزگار ، هر چه بود مال من ، همچون کسی

 

روزگاری بود ، خوش روزگار

ایام به کام ، دنیا به نام

 

صبحگاهان ، دسته دسته یاران به راه

جملگی در صف ، کرنش به راه

 

گردان شیرینی ، دائما" بر سفره ام

دیگران ، هم زیست با زنده ام

 

روزها بود همچنان اسب مراد

روزها در پی روز ، همچون روان

 

تا زناگه ، یک طوفان بد

هرچه بود ، برد آن طوفان بد

 

هر چه داشتم ، شد برگ خزان ، شد آفتی

هر چه بود ، شد هیچستان من

 

زان لحظه ائی که بر خود شدم

ای وای من ، حال بیخود شدم

 

جیب ها سوراخ و سفره ها خالی بشد

بوسه ها خشمی و یاران چشمی بشد

 

من که خود روزی ، برای خود ، همچون کسی

بیخود شدم ، بیخود شدم ، زار آمدم

                                                          

استفاده از متن بدون اجازه نگارنده پیگرد قانونی دارد . دلشوره



نظرات شما عزیزان:

دختر آدم
ساعت23:35---25 ارديبهشت 1392
دلم گاهی



یک کلبه میخواهد



یک کلبه ی چوبی



کنار دریا



شایدهم وسط جنگل



دلم



بوی چوب باران خورده ی نم گرفته میخواهد



دلم



یک دنیا سکوت میخواهد



یک دنیا آرامش



یک بغل عشق...



اما امشب



زیر نور نقره گون مهتاب



درست همان زمان که



خیالت پهن می شود بر صحنه ی چشمانم



دلم



گرمای وجودت را



صدای گرمت را بر پیکره ی گوشم



می خواهد...



دلم



بوسه های پاکت را بر گونه های از شرم سرخ شده ام



می خواهد...



دلم امشب



یک بغل
پاسخ: سلام ، نمیدونم از کجا دلت گرفته ؟ ولی غریبانهای دلت را خواندم .دلشوره


faeze
ساعت9:43---25 ارديبهشت 1392
سلام وبت عالییییییییییییییییه تونستی یه سر هم به من بزن.
پاسخ: سلام ممنون از لطفت آدرس لینکت رو ثبت کردم ، زحمت بکش شما هم لینک من رو تو پیوندهات ثبت کن ، متشکرم . دلشوره


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 9:5 ] [ دلشوره ]

[ ]