ابزار منو ثابت

دلشوره

در شبی تاریک

که صدائی با صدائی در نمی آمیخت

و کسی کس را نمیدید از ره نزدیک

یک نفر از صخره های کوه بالا رفت

و به ناخن های خون آلود

روی سنگی کند نقشی را

و از آن پس ندیدش هیچکس دیگر

شسته باران رنگ خونی را

که از زخم تنش جوشید

و روی صخره ها خشکید

از میان برده است طوفان نقش هائی را

که بجا مانده از کف پایش

گر نشان از هر که پرسی باز

بر نخواهد آمد آوایش

آن شب

هیچکس از ره نمی آمد

تا خبر آرد از آن رنگی که در کار شکفتن بود

کوه ، سنگین ، سرگردان ، خونسرد

یاد می آمد ولی خاموش

ابر پر میزد ولی آرام

لیک آن لحظه که ناخن های دست آشنای راز

رفت تا بر تخته سنگی کار کندن را کند آغاز

رعد غرید

کوه  را لرزاند

برقی روشن کرد

سنگی را که حک شده روی آن لحظه ای کوتاه

پیکر نقشی که باید جاویدان می ماند

امشب

باد و باران هر دو می کوبند

باد خواهد برکند از جای سنگی را

باران هم

خواهد از آن سنگ نقشی را فرو شوید

هر دو می کوشند ، می خروشند

لیک سنگ بی محابا در ستیغ کوه

مانده بر جا استوار ، انگار با زنجیر پولادین

سالها آن نفر سوده است

کوشش هر چیز بیهوده است

سنگ بر جا همچنان خونسرد می ماند

و نمی فرساید آن نقشی که رویش کند

در یک فرصت باریک

یک نفر کز صخره های کوه بالا رفت

در شبی تاریک

                                                                                                             سهراب سپهری

 

 

 

 

 

 

[ یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,

] [ 10:54 ] [ دلشوره ]

[ ]

آنکس که مرا از نظر انداخته اینست

اینست که پامال غمم ساخته ، اینست

شوخی که برون آمده شب مست و سرانداز

تیغم زده و کشته و نشناخته ، اینست

ترکی که ازو خانه من رفته به تاراج

اینست که از خانه برون تاخته ، اینست

ماهی که بود پادشه خیل نکویان

اینست که از ناز قد افراخته ، اینست

وحشی که به شطرنج غم و نرد محبت

یکباره متاع دل و دین باخته اینست

 

 

 

وحشی بافقی 

 

 

[ سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:,

] [ 18:31 ] [ دلشوره ]

[ ]

از دیروز تا حالا چندین و چند پینوکیو با من تماس تلفنی گرفتند ، پنج نفر ، ده نفر ، نمیدونم شایدم بیشتر ، همه از اهالی اطرافم ،  تمام این آدمها بحث رو بخودشون گرفته بودند و من پینوکیوهای اطرافم رو شناختم . دلشوره 

 

 

 

 

[ شنبه 23 آذر 1392برچسب:,

] [ 18:17 ] [ دلشوره ]

[ ]

حتما" دیده یا شنیده اید که دروغگوها تا مرز جنون دروغ میگویند و بر دروغ خود نیز اصرار میورزند که دروغشان دروغ نیست ! ولی همان اصرار به دروغ هم باز یک دروغ دیگر است 

تا کی اصرار به دروغ ، ای دروغگو ؟

 

 

 

[ چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:,

] [ 21:27 ] [ دلشوره ]

[ ]

دوستان شرمنده ، ظاهرا" من با جابجا کردن دکلمه هم مرگ علیرضا آذر با دکلمه های دیگری از ایشان جرم بسیار بزرگی مرتکب شدم ، چشششششششششششم همین الان دوباره با هم مرگ همسو میشوم . دلشوره 

 

 

 

 

[ دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:,

] [ 16:27 ] [ دلشوره ]

[ ]

سلام عزیزانم ، و امروز روز دگری است ، دکلمه بعدی آذر ، تومور یک  جایگزین تومور صفر شد ، بماند تا تعویض بعدی  ، امیدوارم خوشتون بیاد ، دلشوره

 

 

 

 

[ یک شنبه 17 آذر 1392برچسب:,

] [ 11:35 ] [ دلشوره ]

[ ]

به تمام آنچه خالق هستی آفرید فکر میکنم ، خودکار بدست میگیرم تا با آنچه فکر میکردم ورقی را به سیاه خطی باطله سازم ، حال در مخیله ام به تمام آنچه فکر میکردم مینگرم ، ولی تا دوردستهههههههههههههههههههههههههههههههههها هیچ نمیبینم ، هی هات ، به هیچ فکر میکردم ؟ حال که به هیچ فکر میکردم چه دارم تا ورقم را به خط هائی سیاه باطله اش کنم ؟ هر چه بیشتر در تفکرات خود غرقم ، بیش به پوچی خود میرسم ، به هیچی که تمامش پوچی ، به پوچی که تمامش هیچی و من هیچ  پوچ  ، مرکز این سیاههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههی لایتناهی ام . دلشوره

 

 

 

[ شنبه 16 آذر 1392برچسب:,

] [ 19:37 ] [ دلشوره ]

[ ]

سلام ، متاسفانه امروز هم در این سیستم بشدت دچار اشکال شدیم بطوریکه صفحات سایت و مدیریت سایت بدون فیلترشکن باز نمیشه و احتمالا بسیاری از کاربران محترم امکان دسترسی به وبلاگهای لوکس بلاگ برایشان امکانپذیر نمیباشد ، به امید برطرفی مشکل . دلشوره

 

 

[ پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:,

] [ 17:3 ] [ دلشوره ]

[ ]

زیرپایم فرشی است

صاحبش ، همان مالک فرشی است

این فرش ، هزاران هزار نقشی

این فرش ، هزاران هزار رنگی

این فرش ، برای خود فصلی

هر فصل این فرش ، برای خود رنگی

هر رنگ این فرش ، برای خود رقصی

هر رقص این فرش ، برای خود آهنگی

این فرش ،  با هر نقش و رنگ وهر فصلی

فرش زیر پایم بود

زیرا

فاصله میان پایم تا خاک

فاصله میان من تا خاک

این فرش ، فرش زیر پایم بود

این فرش ، با هر نقش و رنگ وهر فصلی

بار تحملش بسیار

غمی هزاران در دل

غم تلخ من داند

هر نقش این فرش را ، تنها غم من می بافد

هر رنگ این فرش را ، چکه چکه اشک من می سازد

چکه چکه اشکهام ، هر فصل این فرش را می کارد

گره گره های این فرش ، یکجا غمم می داند

به به ، چه فرشی است این فرش

چه فرش پر رمز و رازی است این فرش

فقط از خدای خود خواهم ، وسیله ائی سازد

به هنگام مردنم این فرش ، خاطراتم بسوزاند

به روز خاکسپاریم این فرش

روی خاک گورم باشد 

به روز خاکسپاریم این فرش

روی خاک گورم باشد  .

 

 

 هرگونه برداشت غیرمجاز از متن فوق پیگرد قانونی در پی خواهد داشت . دلشوره

 

 

[ دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:,

] [ 8:16 ] [ دلشوره ]

[ ]

دوستان گرامی ، بعلت استقبال بیش از حد از دکلمه ( هم مرگ ) استاد علیرضا آذر تصمیم گرفتم دکلمه تومور صفر ایشان را جایگزین نمایم ، متن دکلمه در ادامه مطلب منتشر گردید تا احیانا" برای زمزمه همراه خواننده مورد استفاده قرار گیرد . دلشوره

 


 

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:,

] [ 1:37 ] [ دلشوره ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 22 صفحه بعد