این دسته گل رو تقدیم به همه همسرانی میکنیم که برای اعتلای خانواده و فرزندانشان میکوشند ، بی حقوق ، بی پاداش و بی آلایش ، تقدیم به همه آنها .دلشوره

در دامن این مادر خمیده آمده و بزرگ شده ائی ، بخود بیا ، و قدر زحماتش را بدان .دلشوره

بعضی وقتها برای اینکه یادمون بیاد با زحمات چه کسانی به هر چی که هستیم رسیدیم به دستهای پینه بسته و خراشیده این پیرمرد که به نرمی دستهای کوچکتری را میفشارد یک نگاهی بیاندازیم بد نیست ، هرچند بعضی ها حتی با این فداکاریها نیز بجائی جز نیستی نرسیدند . 

میخواستم از این تریبون از تمامی کسانی که غم یکسان بی پدری بر دوششان سنگینی و نبودنش رو به عینه احساس و به من بابت ترانه پدر تبریک گفتند قدردانی نمایم ، امیدوارم حداقل خداوند متعال سایه این عزیزان رو بر سر فرزندانشان تا سالهای سال حفظ کند ، الی آمین 

همه دارو ندارم پدرم / کل وجودم پدرم 

هر روز صبح که از خواب پا میشم

پدرم از بالای هفت آسمون

از توی باغ بهشت

با یه بقچه از کوله بار تجربه

راه و رسم زندگی رو دستی دستی تحویلم میده

 حالا که من تو قصه هام تنهای تنها تو رو دارم / حالا که من تنهای تنها تو رو تو قصه هام دارم

حالا که من توغصه هام تنهای تنها تو رو دارم / حالا که من تنهای تنها تو رو توغصه هام دارم

حالا که من تو وجودم با نبودنت گرفتارم / حالا که من با غم بی پدری دستامو تو دستات میذارم

حالا که من شبانه روز به یاد بقچه ائی که دارم / حالا که من شبهای تاریک دلمو به یاد تو عزا دارم

خوب میدونی که با نبودنت من چه غصه ها دارم / خوب میدونی که با نبودنت من چه غصه ها دارم

همه دارو ندارم پدرم / همه پشت و پناهم پدرم

همه خاطره هایم پدرم / همه آرزوهایم پدرم

همه تنهائی هایم پدرم / همه لالائی هایم پدرم

همه دغدغه هایم پدرم / همه زمزمه هایم پدرم

همه بود و نبودم پدرم / کل وجودم پدرم

 هرگونه برداشت غیر مجاز از متن فوق پیگرد قانونی در پی خواهد داشت

سلام 

تو این چند روز متقاضیان دریافت ترانه پدر بنده را شرمنده نمودند ، متن کامل ترانه پدر را در این صفحه منتشر میکنم و اون رو به روح پدرم تقدیم مینمایم ، لذا استفاده از متن رو به کسی اجازه خواهم داد تا رسما" صحبت نماید .دلشوره  

بخشی از ترانه جدید پدر

  هر روز صبح که از خواب پا میشم

پدرم از بالای هفت آسمون

از توی باغ بهشت

با یه بقچه چهارخونه از کوله بار تجربه

راه و رسم زندگی رو دستی دستی تحویلم میده

حالا که من تو قصه هام تنهای تنها تو رو دارم

حالا که من تنهای تنها تو رو تو قصه هام دارم

حالا که من تو غصه هام تنهای تنها تو رو دارم

حالا که من تنهای تنها تو رو توغصه هام دارم

حالا که من تو وجودم با نبودنت گرفتارم

حالا که من با غم بی پدری دستمو تو دستات میذارم

............................................

هر گونه برداشت غیر مجاز از متن ترانه فوق پیگرد قانونی در بر خواهد داشت . دلشوره

دیشب مطلبی رو برای برنامه ماه عسل فرستادم ، آقای احسان علیخانی خواسته بود که اگر انتقادی هست بفرستید که فرستادم ، برنامه ماه عسل برنامه پر بیننده ائیه ، مخاطب این برنامه هم افراد فوق العاده خاصی هستند ، افرادی که فقط و فقط به خدا فکر میکنند و با شنیدن اسم خدا اشک در چشمهایشان حلقه میزند ، ساعت پیک برنامه رو در اختیار دارند و روزه داران بی اختیار به انتظار شنیدن صدای اذان پای این برنامه خوب می نشینند تا شاید چیزی ببینند که آنها را متحیر کند ، اما برنامه امسال جدا از چند برنامه جذاب ، برنامه مناسب دیگری برای پخش نداشت ، امسال سوژ ها ته کشیده بودن یا تهیه کنندگان برنامه آدرس درستی از سوژه ها نداشتند ؟ چه کسانی برنامه سازی میکنند ؟ آیا همین برنامه سازان نبودند که برنامه خوب ماه عسل را ناخواسته به سمت ریاپروری سوق دادند ، با هم بشماریم چند برنامه ریاپردازانه را ؟ احسان خان چرا و واقعا چرا ؟ چرا افرادی را آوردی تا بگویند یافتیم و پس دادیم تا آنها را ناخواسته به ریا بکشید ، معنی اش را میدانید ؟ یعنی گناه ! آخر میدانید دیگر که ریا در اسلام چه معنی ائی میدهد ؟ خراب شدن کار خیر ، همین و همین ، به همین سادگی اجر کار خوب افراد را بر باد دادید رفت ، آخر آن رفتگر خراسانی یا همان نان خشگی خودت یا همان بازاری شیک پوش که از روی سادگی ذاتی خود و وظیفه انسانیشان مال مردم را پس دادند را باید برای خراب کردن کار خدائیشان به پای دوربین بکشانی ؟ میشود حدس زد که آنها اگر میدانستند چه خبطی خواهند کرد حتما این کار را نمیکردند ، احسان جان چرا شده بودی تبلیغات چی موسسه ثامن ؟چون اسپانسر برنامه ات بود ؟ برنامه دلی که تبلیغ اسپانسرینگ ندارد ! دارد ؟ آنقدر سوژه برای برنامه ات وجود دارد که اگر فقط سرت را در همان پلاتو ضبط خود بچرخانی میتوانی صدها نمونه اش را بیابی چه برسد که پایت را از جام جم بیرون بگذاری ، بیرون که دیگر معلوم است ، بدبختی ، گرفتاری ،نداری ، کارتن خوابی ، گرسنه خوابی ، دربدری و هزاران هزاران سوژه دیگر ، انتقادش را گفتیم تحسینش را هم بگوئیم همه اش که انتقاد نمیشود ، با صدای یا حسین دختر معلول گریستم ، به حال خوب دو برادریکه که برای گذران زندگی خود و مادر بیمارشان کارگری میکردند غبطه خوردم ، از حال خوش فرزین و معصومه خوشم امد ،  احسان جان میتوانستی بهتر بسازی ، پس بهتر بساز . دلشوره

شب پیش به همسرم آدرسی دادم و گفتم لطف کن پس از مرگم به ورقه اول کتابی مراجعه و قبل از بخاک سپاریم ان را برای همه بخوان ، نوشته محشری نبود فقط نوشتم (( خدایا از گناهانم در گذر و به اهلم ، عافیت عطا کن )) امضا کردم  تاریخ ولادت زدم و جای تاریخ وفات را خالی گذاشتم ، دور نیست ، نزدیک است که آن محل نیز پر شود ، خواستم عینا" اسکن شده روی سنگ قبرم حک شود حالا هر سنگی بود حتی سنگ کف رودخانه ، نوشتم اگر شد در جوار پدرم در امام زاده محمد کرج دفن شوم ، اگر نشد بهشت سکینه کرج ، من همیشه از اتوبان تهران قزوین که میگذشتم به دامنه کوه به گورستان بهشت سکینه نگاه میکردم ولی آنجا را قبرستان نمیدیدم ، جای سرسبزی نبود ولی الان بهتر شده ، نمیدونم شاید درختهای اونجا هم میدونن که من از درخت و جای سرسبز خوشم میاد ، الله و اعلم . دلشوره

میدانید چیست ؟ ما ایرانیان مردمان جالبی هستیم ، در تعارف کردن به شدت اصرار مینمائیم یا بقول هومن برق نورد طرف مقابل رو تو آمپاس قرار میدهیم ، ولی به یکباره برق ما را میگیرد که اصلا" به هومن جان برق نورد ارتباطی نداشته و طرفیکه تا بحال برایت در تماسهای تلفنی از تمامی کلمات منحصر بفرد نوشته شده در لغتنامه ها استفاده مینمود یا جواب نمیدهد یا ساعت دوازده شب تلفنش را در منزل جا گذارده تا برادرش جواب دهد ، این است نجابت ایرانی !! من که چیزی نمیگویم ، ولی شما هر چه میخواهید بگوئید . دلشوره